دواهی

لغت نامه دهخدا

دواهی. [ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ داهیه. کارهای سخت. امور عظیم. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به داهیه شود. || بلاها. ( یادداشت مؤلف ). حوادث و سختیهای زمانه. حادثه و آفت. ( از غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ داهی و داهیة. سختیها. بلاها. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به داهیة شود.

فرهنگ معین

(دَ ) [ ع. ] (اِ. )جِ داهیه. ۱ - کارهای سخت، امور عظیم. ۲ - بلاها.

فرهنگ عمید

= داهیه

فرهنگ فارسی

جمع داهیه، به معنی کارسخت، امرعظیم
( اسم ) جمع داهیه. ۱ - کارهای سخت امور عظیم. ۲ - بلاها.

ویکی واژه

جِ داهیه.
کارهای سخت، امور عظیم.
بلاها.

جمله سازی با دواهی

💡 دل‌ها ز بس ضعیف و دواهی ز بس قوی اینک به مرگ خود همه را خواستار بین

💡 و قولواله یا صاح یا غایة المنی و قاک اله العالمین الدواهیا

💡 در مکرمات و عطا باز کن در حادثات و دواهی ببند

💡 عصری است بی‌مروت و عهدی است بی‌امان دوری است پر دواهی و دهری است پر فنون

💡 ز گیتی غبار دواهی بیفشان بعالم بساط معالی بگستر

💡 تن به دواهی همه در داده کیست دل به شهادت چو تو بنهاده کیست