تسجیع

لغت نامه دهخدا

تسجیع. [ت َ ] ( ع مص ) سخن با سجع گفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || بانگ کردن کبوتر. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). و رجوع به سجع و مسجع شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص ل. ) با سجع سخن گفتن.

فرهنگ عمید

سخن با سجع و قافیه گفتن، کلام موزون گفتن.

ویکی واژه

با سجع سخن گفتن.

جمله سازی با تسجیع

قضاء حقّ ثنای تو چون تواند کرد مطوّقی که کند چند لفظ را تسجیع