جاخسوک

لغت نامه دهخدا

جاخسوک. ( اِ ) داس را گویند که با آن غله درو کنند. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ). وبهندی درانتی وهنسیا نامند. ( آنندراج ) :
ای خواجه گر بزرگی اشغال نی ترا
بردار جاخسوک و برو می دروحشیش.شهید ( از انجمن آرا ).به جاخسوک بزه کشتزار طاعت خویش
بدست خویش درو کرده ام هزاران آه.حکیم ترتری ( از انجمن آرا ).رجوع به جاخشوک و جاغسوک شود.

فرهنگ معین

(اِ. ) داس ، ابزاری که با آن علف را درو کنند.

فرهنگ عمید

= داس: ای خواجه با بزرگی و اَشغال چی تو را / برگیر جاخسوک و بر او می درو حشیش (شهید بلخی: صحاح الفرس: جاخسوک ).

ویکی واژه

داس، ابزاری که با آن علف را درو کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال ورق فال ورق فال انگلیسی فال انگلیسی