لغت نامه دهخدا
تپنکوزی بود زال زمانه
که دایم میکند ناز خرانه.ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).رجوع به تپنگوز شود. || در بیت ذیل ظاهراً قوی هیکل. بزرگ جثه :
به پیش جثه من مو بود تپنکوزی
ز بس که گشته تن زارم از ضعیفی قاق.ملا فوقی ( ایضاً ).|| بی حس. ( ناظم الاطباء ).