استیقاظ

لغت نامه دهخدا

استیقاظ. [ اِ ] ( ع مص ) بیدار بودن. بیداری. || بیدار شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || هشیار بودن. || بانگ کردن پای برنجن و جز آن از پیرایه.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بیدار بودن . هوشیار شدن . ۲ - (اِمص . ) بیداری ، هوشیاری .

فرهنگ فارسی

بیدارشدن، بیداربودن، هوشیارشدن ، بیداری و هوشیاری
۱ - مصدر ) بیدار بودن بیدار شدن . ۲ - هشیار بودن هوشیار شدن . ۳ - صدا کردن پای برنجن و پیرایه هایی مانند آن . ۴ - اسم ) بیداری . ۵ - هوشیاری .

ویکی واژه

بیدار بودن. هوشیار شدن.
بیداری، هوشیا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چوب فال چوب