لغت نامه دهخدا ( آبسوار ) آبسوار. [ س َ ] ( اِ مرکب ) حباب ، و جمع آن آبسواران است : آب که آن خیمه ز باران کنددائره آبسواران کند.امیرخسرو.و آن را گنبد آب و کوپله و آبله و به عربی فقاعه و نفاخه نیز گویند.