کولنگ

لغت نامه دهخدا

کولنگ. [ ل َ ] ( ص ) با ثانی مجهول ، حیز و مخنث و پشت پایی را گویند. ( از برهان ). به واو مجهول ، به معنی هیز و مخنث و مأبون. ( آنندراج ). حیز و مخنث. ( فرهنگ رشیدی ). حیز و مخنث و مأبون. ( ناظم الاطباء ). مخنث. هیز. پشت پایی. امرد. ( فرهنگ فارسی معین ) :
آن مرد مردگای که کولنگ کنگ را
در حین فروبرد به کلیدان کون مدنگ
کولنگ پیش او چون نهد سینه بر زمین
فریاد و نعره دارد چون بر هوا کلنگ.سوزنی ( از فرهنگ رشیدی ).شید کافی سهمگین کولنگ بی هنجار شد
بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد.سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(لَ ) (ص . ) هیز، مخنث .

فرهنگ عمید

= مخنث

ویکی واژه

هیز، مخنث.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تخمین زمان فال تخمین زمان