کالوچ

لغت نامه دهخدا

کالوچ. ( اِ ) انگشت کوچک و خنصر. ( ناظم الاطباء ). انگشتک. خردک. کابلج. انگشت خردک. انگشت خرد. کلیک. کابلیچ. کالوج. آخرین انگشت. جانب وحشی کف دست یا پا. || کبوتر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کالوج شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال انگلیسی فال انگلیسی