چواک

لغت نامه دهخدا

چواک. [ چ ُ ] ( اِ ) نانی باشد که آن را بروغن بریان کنند. ( جهانگیری ). نانی که آن را بروغن بریان کنند و آن را چُواکک نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) :
عدس و باقلی و سیر و پنیر و زیتون
در پیش نان چُواک است و مقیل و ملبار.بسحاق اطعمه ( از جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

نانی باشد که آنرا بر روغن بریان کنند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق