چناچن

لغت نامه دهخدا

چناچن. [ چ َ چ َ ]( اِ صوت ) آواز و صدای تیر باشد که پی درپی بیندازند. ( برهان ). صدای تیر را گویند که از پی هم بیندازند و آنرا شپاشاپ نیز گویند. ( جهانگیری ). آواز و صدای پی درپی تیر انداختن. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آواز و صدای تیر پی درپی انداخته شده. ( ناظم الاطباء ). چخاچخ. چقاچاق. چقاچق :
ز بیم چناچن که آمد ز تیر
کفن گشت در زیر جوشن حریر.نظامی ( از جهانگیری ).رجوع به چقاچاق و چقاچق شود.

فرهنگ عمید

آواز تیر پی درپی، صدایی که از پی درپی انداختن تیر با کمان برآید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب فال انبیا فال انبیا فال احساس فال احساس