وبق

لغت نامه دهخدا

وبق. [ وَ ب َ ] ( ع مص ) وبوق. موبق. هلاک گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

هلاک گردیدن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّوْبِقاً: محل هلاکت - مهلکه (اسم مکان از ماده وبق است که مصدرش وبوق به معنای هلاکت است)
تکرار در قرآن: ۲(بار)
(بروزن فلس) هلاکت. و ایباق به معنی هلاک کردن است . ایباق به معنی حبس کردن نیز آمده چنانکه در قاموس و اقرب الموارد تصریح کرده است بنابر آنچه در «بحر» ذیل فصل نهرهای دریایی گفته‏ایم «یَوْبِقْهُنَّ» در آیه به معنی حبس کردنست یعنی: یا آن نهرها را حبس و متوقف می‏کند. در اثر اعمال مردم و عفو می‏کند از معاصی بسیاری. * . مَوْبِق (به فتح میم و کسر باء) مصدر است به معنی هلاک و نیز اسم مکان است. و آن در آیه ظاهرا اسم مکان و اشاره به بطلان رابطه میان معبودات و عبادت کنندگان است و میان آنها مهلکه‏ای واقع شده و رابطه را که در دنیا گمان می‏کردند از بین برده است و معبودان اعم از جن وانس وغیرهم نفعی به حال عبادت کنندگان ندارند. یعنی یادکن روزی را که خدا گوید: شریکان مرا که بزعم شما شریک من بودند با آواز بلند بخوانید، آن‏ها شریکان را ندا می‏کنند اماشریکان جواب نمی‏دهند (وکاری نتوانند) و میان شریکان و آنها مکانی پر از هلاکت قرار داده‏ایم و رابطه موهوم دنیایی قطع شده وهیچ نتوانند آن فاصله را پیموده و بهم دیگر برسند. از این ماده دو لفظ بیشتر در قرآن مجید نداریم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد