لغت نامه دهخدا
آن گرد یل نگر که به تیر و سنان گرفت
اندر نهاله گه بدل آهوان هژبر.ابوطاهر.از پی خدمت تو تا تو ملک صید کنی
به نهاله گه تو راند نخجیر پلنگ.فرخی.به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست
خدنگ پیش بزه کردو نیم چرخ به چنگ .فرخی.نهاله گه شیر آهو چریده
گذرگاه شاهین کبوتر گرفته.سید حسن غزنوی.