مشتواره

لغت نامه دهخدا

مشتواره. [ م ُش ْت ْ رَ / رِ ] ( اِ ) رنده درودگران که بدان چوب و تخته تراشند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رنده درودگران که دست گیرند و بدان چوب تراشند. ( انجمن آرا ). مشت رنده. ( جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ). || یک مشت از هر چیز، مراد از یکدسته گندم و جو و شالی. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). مقدار یک مشت از هر چیز. ( فرهنگ رشیدی ) ( جهانگیری ). یک مشت از هر چیز و بعضی گویند یک دسته از شالی و گندم و جو درو کرده است که با چیزی بسته و در دست گرفته باشند، همچو پشتواره که بندند و در پشت گیرند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ رِ ) (اِ. ) ۱ - یک مشت از هر چیزی . ۲ - رندة درودگران .

فرهنگ عمید

۱. یک مشت از چیزی.
۲. رندۀ نجاری.

فرهنگ فارسی

مشت مانند، یک مشت ازچیزی ، به معنی رنده نجاری هم گفته شده
( اسم ) ۱ - مشت مانند . ۲ - یک مشت از هر چیز . ۳- رند. نجاری که بوسیل. آن چوب و تخته را تراشند .

ویکی واژه

یک مشت از هر چیزی.
رندة درودگران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ