مساهل

لغت نامه دهخدا

مساهل. [ م ُ هَِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدرمساهلة. آسانی کننده. ( آنندراج ). سهل انگار و آسانی کننده. ( ناظم الاطباء ). آسان گیر. رجوع به مساهلة شود.

فرهنگ عمید

سهل انگار، آسان گیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت