مرذول

لغت نامه دهخدا

مرذول. [ م َ ] ( ع ص ) فرومایه. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ناکس. ( ناظم الاطباء ). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن. ( از منتهی الارب ). مردم دون و خسیس. هر چیز ردی. رذل. رذال. رذیل. رذالی. ارذل. ( متن اللغة ). مقابل مقبول.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - ناکس ، سفله . ۲ - فرومایه ، پست .

ویکی واژه

ناکس، سفله.
فرومایه، پست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال کارت فال کارت