لیاء

لغت نامه دهخدا

لیاء. [ ل ِ ] ( ع اِ ) لوبیا. ( فهرست مخزن الادویه ). دانه ای است شبیه به نخود که بخورند آنرا. ( منتهی الارب ). چیزی است مثال نخود بخورند آنرا. ( مهذب الاسماء ). نوعی از حبوبات مانند نخود نیک سپید و بدان زنان را صفت کنند به سپیدی. فیقال : کانها لیاة. و رجوع به لوبیا شود. || نوعی از ماهی که از پوست آن سپر نهایت محکم و نیکو باشد. || زمین دور از آب. لیا ( مقصوراً ). لَیّاء. ( منتهی الارب ).
لیاء. [ ل َی ْ یا ]( ع اِ ) لیا. لیاء. زمین دور از آب. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم