قزغند

لغت نامه دهخدا

قزغند. [ ق ُ غ ُ ] ( اِ ) بار درخت پسته است و آن را مغز نمیباشد و بدان پوست را دباغت کنند. گویند درخت پسته یک سال پسته مغزدار و یک سال بی مغز بار می آورد. ( برهان ).
قزغند. [ ق َ غ ُ ] ( اِخ ) از دههای سمرقند است.( معجم البلدان ). سمعانی در انساب گوید: گمان میرود که از دههای سمرقند بوده باشد، و جماعتی بدان منسوبند. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قزغندی شود.

فرهنگ عمید

میوۀ بی مغز نوعی درخت پسته که با آن پوست حیوانات را دباغت می کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم