فروشیدن

لغت نامه دهخدا

فروشیدن. [ ف ُ دَ ] ( مص ) فروختن. ( آنندراج ) :
زودتر استر فروشید آن حریص
یافت از غم وز زیان آن دم محیص.مولوی ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

= فَروختن

فرهنگ فارسی

چیزی بکسی دادن وپول آنراگرفتن، چیزی رابکسی واگذارکردن باگرفتن بهای آن
( فروشید فروشد خواهد فروشید بفروش فروشنده فروشیده ) فروختن : زودتر استر فروشید آن حریص یافت از غم و ز زیان آن دم محیص .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم