شخیل

لغت نامه دهخدا

شخیل. [ ش َ ] ( اِ، اِمص ) شخول. صفیر و صدایی باشد که در وقت آب خوردن اسبان کنند. ناله و فریاد. بانگ و نعره. ( برهان ).
شخیل. [ ش َ ] ( ع ص ، اِ ) دوست نوجوان یا عام است. ( منتهی الارب ). رجوع به شخل شود.

فرهنگ عمید

= شخول

فرهنگ فارسی

۱ - بانگ فریاد . ۲ - سوت صفیر . ۳ - ناله . ۴ - پژمردگی افسردگی .
دوست نوجوان یا عام است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت