سیاست فرمودن

لغت نامه دهخدا

سیاست فرمودن. [ سیا س َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات کردن. کشتن : و بعد از آن سلطان سعدالملک را با چند تن دیگر از خواجگان معروف سیاست فرمود و بدر اصفهان بر کنار زرینه رود همه را بیاویخت. ( مجمل التواریخ ).

فرهنگ معین

( ~ . فَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) مجازات کردن از جانب بزرگان .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - حکومت کردن . ۲ - عقوبت کردن سزا دادن تنبیه کردن .

ویکی واژه

مجازات کردن از جانب بزرگان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش