تلثم

لغت نامه دهخدا

تلثم. [ ت َ ل َ ث ث ُ ] ( ع مص ) دهان بند نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).ابن سکیت گوید: تقول بنوتمیم تلثمت بالثاء علی الفم او غیره و غیرهم یقول تلفمت بالفاء. ( از اقرب الموارد ). || بوسه دادن و بوسیدن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ لَ ثُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بوسه زدن . ۲ - دهان بند زدن .

ویکی واژه

بوسه زدن.
دهان بند زدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شمع فال شمع