تطیین

لغت نامه دهخدا

تطیین. [ ت َطْ ] ( ع مص ) بگل کردن. ( زوزنی ). بگل اندودن بام و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بگل اندودن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) : هر آن پادشاهی که بیت المال خود به مال رعایا که به جور و ظلم و غیرراستی از ایشان ستده باشد و گرفته پر کند و معمور سازد حال او همچو حال کسی باشد که گل از ستونهای سرای و بنیاد خانه بکند و بدان سقف و طرح آن را تطیین کند. ( تاریخ قم ص 148 ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) به گل اندودن ، اندود کردن .

فرهنگ عمید

گِل اندود کردن.

ویکی واژه

به گل اندودن، اندود کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع