دانشنامه اسلامی
آن گاه او را گفتند که در ساحت این قصر داخل شو، وی چون کوشک را مشاهده کرد (از فرط صفا و تلألؤ) پنداشت که لجّه آبی است و جامه از ساقهای پا برگرفت، سلیمان گفت: این قصری است از آبگینه صاف، بلقیس گفت: بار الها، من سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم.
به او گفتند: به حیاط قصر درآی. هنگامی که آن را دید، پنداشت آبی فراوان است، پس دامن جامه از دو ساق پایش بالا زد ، سلیمان گفت: این محوطه ای است صاف و هموار از شیشه . گفت: پروردگارا! قطعاً من به خود ستم کردم، اینک همراه سلیمان، تسلیم خدا، پروردگار جهانیان شدم.
به او گفته شد: «وارد ساحت کاخ شو.» و چون آن را دید، برکه ای پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد. گفت: «این کاخی مفروش از آبگینه است.» گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردم و با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
گفتندش: به صحن قصر درآی. چون بدیدش پنداشت که آبگیری ژرف است. دامن از ساقهایش برگرفت. سلیمان گفت: این صحنی است صاف از آبگینه. گفت: ای پروردگار من، من بر خویشتن ستم کرده ام و اینک با سلیمان در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامی که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد؛ امّا سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصری است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم؛ و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!»
She was told, "Enter the palace." But when she saw it, she thought it was a body of water and uncovered her shins . He said, "Indeed, it is a palace made smooth with glass." She said, "My Lord, indeed I have wronged myself, and I submit with Solomon to Allah, Lord of the worlds."
She was asked to enter the lofty Palace: but when she saw it, she thought it was a lake of water, and she (tucked up her skirts), uncovering her legs. He said: "This is but a palace paved smooth with slabs of glass." She said: "O my Lord! I have indeed wronged my soul: I do (now) submit (in Islam), with Solomon, to the Lord of the Worlds."