اضلع

لغت نامه دهخدا

اضلع. [اَ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ضِلْع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). رجوع به ضلع شود.
اضلع. [ اَ ل َ ] ( ع ص ) رجل اضلع؛ مرد توانا درشت سطبر یا آنکه دندانش بزرگ و مانند استخوان پهلو باشد در کجی. دابة اضلع، کذلک. ج ، ضُلْع. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اضلع از مردان ؛ آنکه شدید غلیظ باشد، و یا آنکه دندان وی همانند دنده باشد. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). و رجوع به ضلع شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم