ابو حمدان

لغت نامه دهخدا

ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) بصری. محدث است.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) حکم بن عبداﷲ. محدث است.
ابوحمدان. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) دلال. رجوع به طیب بن اسماعیل بن ابراهیم الذهلی شود.

فرهنگ فارسی

بصری محدث است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم