نااماده

لغت نامه دهخدا

( ناآماده ) ناآماده. [ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) مقابل آماده. نامهیا. که حاضر و آماده نیست. ناساخته. نیاراسته. نابسیجیده. فراهم ناشده. نامستعد. رجوع به آماده شود.

فرهنگ فارسی

( نا آماده ) ( صفت ) نامهیا نامستعد مقابل آماده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال قهوه فال قهوه فال آرزو فال آرزو فال نخود فال نخود