مسبر

لغت نامه دهخدا

مسبر. [ م َ ب َ ] ( ع اِ ) محل آزمایش و اختبار و آگاهی از چیزی. ( منتهی الارب ). || آنچه از علامت و نشان شناخته شود: حمدت مسبره و مخبره. ( اقرب الموارد ).
مسبر. [ م ِ ب َ ] ( ع اِ ) مسبار. میل جراحت. ( اقرب الموارد ). رجوع به مسبار شود.

فرهنگ فارسی

میل جراحت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت