گرانبار کردن. [ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سنگین کردن بار. ثقیل کردن حمل. وزین نمودن بار : بفرمود شه تا از آن خاک زرد شتربان صد اشتر گرانبار کرد.نظامی. || بسیار بارور شدن درخت : مهر تو بر دل من تا به جگر بیخ زده ست شاخها کرده بلند و بارها کرده گران.فرخی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) سنگین کردن بار کسی یا چیزی . گرانبار گرداندن ( گردانیدن ) . ( مصدر ) سنگین بار گردانیدن . ثقیل نمودن : گوش هوش او را بان درر آبدار و حسن خلق و معاش با خلق الله گرانبار گردانید .