ناره کردن

لغت نامه دهخدا

ناره کردن. [ رَ/ رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بریسمان کشیدن. بند کردن سبحه و مهره و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ) :
چنان چون برشته کند مهره مرد
یلان را به نیزه همی ناره کرد.اسدی.

فرهنگ فارسی

بریسمان کشیدن بند کردن سبحه و مهره و امثال آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ