معرکه چیدن

لغت نامه دهخدا

معرکه چیدن. [ م َ رَ ک َ / م َ رِ ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) معرکه گرفتن :
بر در عشق مچین معرکه ای عقل فضول
طفل را شیوه بازیچه حرام است اینجا.عرفی ( از آنندراج ).و رجوع به معرکه گرفتن شود.

فرهنگ فارسی

معرکه گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم