معادا شدن

لغت نامه دهخدا

معادا شدن. [ م ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دشمن شدن :
خورشید چون به معدن عدل آمد
با فضل ز مهریر معادا شد.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

دشمن شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم