لوح مرقد

لغت نامه دهخدا

لوح مرقد. [ ل َ / لُو ح ِ م َ ق َ ] ( ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) لوح تربت. لوح مزار. لوح قبر :
حرام باد بر آن کوهکن شهادت عشق
که لوح مرقدش از سنگ بیستون نکنند.محسن تأثیر.

فرهنگ فارسی

لوح تربت . لوح مزار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم