غنج زدن

لغت نامه دهخدا

غنج زدن. [ غ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) غنج زدن دل برای چیزی یا کسی. سخت خواهان و آرزومند او بودن : دلش برای او غنج میزند.

فرهنگ معین

(غَ. زَ دَ ) (مص ل . ) بسیار مشتاق و آرزومند چیزی بودن .

فرهنگ فارسی

یا غنج دل کسی برای چیزی . سخت آرزومند بودن وی برای آن : دلم برای یک قاچ خربزه گرگان اصفهان غنج می زند .

ویکی واژه

بسیار مشتاق و آرزومند چیزی بودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم