علی قادری

لغت نامه دهخدا

علی قادری.[ ع َ ی ِ دِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ قادری شیخانی. صوفی واز اهل طرق بود و در سال 1092 هَ. ق. درگذشت. او راست : أدل الخیرات فی الادعیة. ( از معجم المؤلفین ).
علی قادری. [ ع َ ی ِدِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن احمدبن عمادالدین قادری حموی. ملقب به علاءالدین. رجوع به علی حموی شود.
علی قادری. [ ع َ ی ِ دِ ] ( اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی. رجوع به علی گیلانی شود.
علی قادری. [ ع َ ی ِ دِ ] ( اِخ ) باقانی دمشقی. ملقب به نورالدین. وی فقیه بود و نزد بهنسی تحصیل علم کرد و برای ادای فریضه به حجاز رفت. و در سال 990 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : شرح ملتقی الابحر فی فروع الفقه الحنفی. ( از کشف الظنون ص 1814 ).

فرهنگ فارسی

باقانی دمشقی ملقب به نورالدین وی فقیه بود و نزد بهنسی تحصیل علم کرد و برای ادای فریضه به حجاز رفت و در سال ۹۹٠ قمری در قید حیات بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال مکعب فال مکعب فال راز فال راز فال مارگاریتا فال مارگاریتا