شوریده کلام

لغت نامه دهخدا

شوریده کلام. [ دَ / دِ ک َ ] ( ص مرکب ) پریشان گوی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شوریده سخن. که سخن او نامربوط باشد. || ( اِ مرکب ) کلام نامربوط. سخن که به هم پیوند ندارد :
شوریده کلامم نمکین است سوءالم
تنگ شکر است آن دهن و تلخ جواب است.ظهوری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پریشان گوییی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال ماهجونگ فال ماهجونگ