ستیز گاری

لغت نامه دهخدا

ستیزگاری. [ س ِ ] ( حامص مرکب ) عمل ستیزگار و ستیزگر: اپرویز از آنجا که ستیزگاری و بدخویی اورا بود نبشت که... ( فارسنامه ابن البلخی ص 105 ).

فرهنگ فارسی

عمل ستیزگار و ستیز گر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت