ذات الکهف

لغت نامه دهخدا

ذات الکهف. [ تُل ْ ک َ ] ( اِخ ) موضعی است در شعر عوف بن الأحوص :
یسوق صریم شأها من جلاجل
الی و دونی ذات کهف و قورها.
و در شعربشربن ابی حازم :
یسومون الصلاح بذات کهف
و ما فیها لهم سلع وقار.( از معجم البلدان یاقوت ).

فرهنگ فارسی

موضعی است در شعر عوف ابن الاحوص
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال انبیا فال انبیا