دزد افشاری

لغت نامه دهخدا

دزدافشاری. [ دُ اَ ]( حامص مرکب ) عمل دزدافشار. معاونت دزد :
او دزدد و من گدازم از شرم
دزدافشاریست این نه آزرم.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل دزد افشار . معاونت دزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم