لغت نامه دهخدا درم سرای.[ دِ رَ س َ ] ( اِ مرکب ) درم سرا. سرای درم. دارالضرب. ضرابخانه. دارالسکه. ( دهار ). میخکده : نمود صبح درست ستاره خالی مانددرم سرای فلک همچو کلبه قلاب.خواجه عمید لوبکی ( از جهانگیری ).
فرهنگ فارسی درم سرا سرای درم ضرابخانه، ( درمسرا ی ) ( اسم ) جایی که انواع پول را در آن سکه زنند ضرابخانه .