تیغباران کردن

لغت نامه دهخدا

تیغباران کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بارانی از شمشیر بر دشمن فروریختن. جنگی سخت با شمشیر کردن :
بر ایشان یکی تیغباران کنید
بکوشید و رزم سواران کنید.فردوسی.رجوع به تیغ و ترکیبهای آن و ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

بارانی از شمشیر بر دشمن فرو ریختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال عشق فال عشق فال فنجان فال فنجان فال تخمین زمان فال تخمین زمان