لغت نامه دهخدا تبسم پاشی. [ ت َ ب َس ْ س ُ ] ( حامص مرکب ) تبسم افشانی. خندان بودن. شکفته بودن : ز گرد وحشت ما تیره بختان فیض میجوشدتبسم پاشی صبح است ، چین دامن شبها.میرزا بیدل ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ).رجوع به تبسم و دیگر ترکیب های آن شود.