دانشنامه اسلامی
او به همراه همسرش جعفر، از نخستین اسلام آورندگان است که پیش از ورود پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به « دارالارقم » بدو گروید.
سفر به حبشه
به فرمان رسول خدا در هجرت دوم به حبشه رهسپار شد ، به همین جهت عُمَر، او را بَحریّه و حبشیه خطاب می کرد. جزئیات تاریخی زندگی وی و دیگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نیست؛ امّا بی تردید، تحمّل مشکلات دیار غربت جز برای کسی که عاشق پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و اسلام باشد، آسان نبود، چنان که وی در پاسخ به عمر بن خطاب که او را از مهاجران به مدینه نشمرده بود، به سختی های آن اشاره کرد. او در حبشه، سه پسر به نام های عبداللّه، عون و محمد برای جعفر آورد
بازگشت به مدینه
و در سال هفتم هجری، در پی فرمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت. در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود:ما در هجرت از شما پیشی گرفته ایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت:ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا بودید، گرسنگان ِ شما را غذا می داد و نادانانِ شما را موعظه می کرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه، بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود، آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برساند. پیامبر فرمود:هرکس چنین بگوید، دروغ گفته است. او به من سزاوارتر از شما نیست. برای وی و یارانش هجرتی است؛ ولی برای شما اهل کشتی دو هجرت است :هجرتی به نزد نجاشی و هجرتی به سوی من.
بعد از شهادت جعفر
...