پاندر

لغت نامه دهخدا

پاندر. [ دُ ] ( اِخ ) در اساطیر یونانی نام نخستین زنی که وولکن آفرید و می نِرو ربةالنوع عقل وی را جان بخشید و به همه لطائف و هنرها بیاراست و ژوپیتر دُرجی بدو هدیه کرد که همه بدیها در آن پنهان بود و آنگاه به سرزمین اِپی مِتِه نخستین مرد فرستاد و او پاندُر را بزنی کرد. اِپی مِتِه آن درج شوم بگشود و بدیها و عیوب که در آن نهفته بوددر جهان بپراکند و در آن درج جز امید چیزی بنماند. پاندر نزد یونانیان بمنزله حوّای اسرائیلیان است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم