مفصول

لغت نامه دهخدا

مفصول. [ م َ ] ( ع ص ) جداکرده شده. ( ناظم الاطباء ). جداشده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- قیاس مفصول . رجوع به قیاس مفصول و قیاس موصول شود.
- مفصول نتایج ؛ قسمی از قیاس مرکب باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
|| کودک از شیر باز کرده. مفطوم. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به فصل شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) جدا کرده ، جدا شده .

فرهنگ فارسی

( اسم ) جدا کرده جدا شده

ویکی واژه

جدا کرده، جدا شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال درخت فال درخت