مبت

لغت نامه دهخدا

مبت. [ م َ ] ( ع اِ ) عار و ننگ. ( غیاث ) ( آنندراج ).
مبت. [ م ُ ب ِت ت ] ( ع ص ) ( از «ب ت ت » ) آنکه طلاق باین دهد زن خود را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || عاجز گرداننده کسی را از رسیدن به قافله. || عقد شرعی کننده. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آنکه طلاق باین دهد زن خود را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای فال ای چینگ فال ای چینگ