لغت نامه دهخدا
بثور. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بثرة و بثر. ( منتهی الارب ). رجوع به بثر و بثرة شود. در نزد اطباء اورام کوچکی است و برخی از آن دموی است مثل شری و بعضی صفراوی است مثل غلة و جمرة و نوعی سوداوی مثل جرب و میخچه و بعضی بلغمی مثل شعرای بلغمی و برخی مائی مثل نفاطات و برخی بادی. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). جوش ریزه ها که بر اندام برآید. ( ناظم الاطباء ).