لغت نامه دهخدا
عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته
کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا. کسایی.تو لاله دیدی شمشادپوش و سنبل تاج
بنفشه دیدی عنبرسرشت و مشک آیین.فرخی.و هر میوه ای که در بهشت عنبرسرشت هست در آنجا نیکو و لطیف بوده است.( تاریخ بخارا ص 33 ).
گر از نخل طوبی رسد در بهشت
بهر کوشکی شاخ عنبرسرشت.نظامی.پر از حور آراسته چون بهشت
بساط زمین گشته عنبرسرشت.نظامی.اباهای نوشین عنبرسرشت.نظامی.