اعتراف نمودن

لغت نامه دهخدا

اعتراف نمودن. [ اِ ت ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) اقرار نمودن. مقر بودن. اذعان کردن : بخطای خویش اعتراف نموده معلوم شد که از طرف او رغبتی هست. ( گلستان ). اسب چوبین قلم طی این بادیه نیارد نمود همان بهتر که از آن بعجز اعتراف نمایم. ( نصیر همدانی ).

فرهنگ فارسی

اقرار نمودن مقر بودن اذعان کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه