سرو سهی

لغت نامه دهخدا

سرو سهی. [ س َرْ وِ س َ ] ( اِخ ) نام لحن یازدهم از سی لحن باربد. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( رشیدی ) :
برزند نارو بر سرو سهی سرو سهی
برزند بلبل بر تارک گل قالوسی.منوچهری.نوبتی پالیزبان و نوبتی سرو سهی
نوبتی روشن چراغ و نوبتی گاویزنه.منوچهری.گهی سرو سهی را ساز دادی
سهی سروش به خون خط بازدادی.نظامی.و رجوع به سرو شود.

فرهنگ فارسی

نام لحن یازدهم از سی لحن باربد .
لحن یازدهم از الحان باربدی . نظامی در فهرستی که از نامهای الحان باربدی آورده آنرا سی و یکمین نام برده است .
درخت سروکه دارای شاخ وبال راست باشد، معشوق خوش قد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم