حرف خروج

لغت نامه دهخدا

حرف خروج. [ ح َ ف ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: آن است که حرف وصل بدو پیوندد، وآنرا از بهر آن خروج خوانند که شاعر از حرف وصل بواسطه آن تجاوز کرده و بیرون تواند گذشت و چون حروف وصل معلوم است خروج را به امثله حاجت نباشد. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 201 ). رجوع به حرف وصل شود.

فرهنگ فارسی

آنستکه حرف وصل بدو بپیوندد و آنرا از بهر خروج خوانند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز فال امروز فال امروز